محل تبلیغات شما

زادروز



بر سجاده نشسته ام

اما کدام معبود را

فریاد خواهم زد

و در قنوت هایم

چه کسی را

صدا خواهم زد

گم شده ای دارم

آن خدایی که هنوز

ندیدمش

اما دیوانه وار

می پرستمش

و در درگاه او

معبود دیگری را

طلب می کنم

آیا می شود

دو خدا را

در یک دل

جای داد ؟

 

علی دادخواه

.


.

انتهای شب است

و بر روی سنگ فرش خیابان

به تنهایی

قدم می زنم

در گذر از  ساختمان ها

به پنجره هایی با چراغی روشن

نگاه می کنم

پشت هر کدام

داستانی است

انگار زندگی

در آن سوی شیشه

جریان دارد

ساعت به بامداد نزدیک است

و  پنجره ها

یکی پس از دیگری

خاموش می شوند

اما من

همچنان قدم میزنم

به امید آنکه

شاید هنوز

چراغی برای من

روشن است.

 

علی دادخواه

شهریور98


.

می دانم شاید بعد از خواندن این نوشته، بگویی آنکه رفته است همان بهتر که رفته! خلایق هر چه لایق.

اما من برای آن قسمت از وجودم می نویسم که بعد از این اتفاق دیگر مثل گذشته نیست، تغییر کرده، متحول شده و شاید کمی پخته تر شده است. من هم دیگر برای آنکه رفته اشک نمی ریزم و همان بهتر که رفت.

اما دیر یا زود این اتفاق برایم رخ می داد و گریزی از آن نبود ، به قول سعدی :

به هوش بودم از اول دل به کس نسپارم****شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

اما بنظرم مهمتر از اونی که رفته، آدمی هست که مانده و گیج و سرگردان است، ولی افسرده نیست و نمی خواهد به زندگی پایان دهد. اگر همه چیز را به درستی پذیرفته باشد، یک گام در مسیر رشد برداشته است.

اما برای بهتر شدن و پختگی نمی شود درد ها را نادیده گرفت و آن ها را در عمق وجودمان احساس نکنیم. زندگی بدون درد آیا معنایی هم دارد؟

 

علی دادخواه


.

روزهای خوب برمی گردند

و همیشه شب هم

باقی نخواهد ماند

کاش وقتی همه چیز درست می شود

و من هم وامم جور شد

تو هم کنارم باشی

تا شادی هایم را

با تو تقسیم کنم

اصلا مگه تنهایی می شود

خوشبخت بود

بله می شود

اما برای من

بی تو نمی شود

تمام بانک ها قرار است

به من وام بدهند

پس مطمئن باش

همه چیز درست می شود

نگران هم نیستم

دیروز رفته بودم زیارت

زیاد دعا کردم

از تو چه پنهان

کمی دلتنگ بودم

اما عیبی ندارد

هر چه برای تو باشد

خیر است

ان شالله .

.


.

من نمیدانم

چرا نمیتوانم

از این خانه بروم

سالهاست مانده ام

شاید هم جا مانده ام

آز آدم ها

آز خودم

هر چه هست انگار

جای من دیگر

اینجا نیست

جای من خانه دل یار است

که الان او هم دیگر

اینجا نیست

گفتن صبر کن

پیر شدم

صبر هم دیگر

چاره کار من نیست

شاید روزی نوبت به من رسد

اما نوشدارو بعد مرگ هم

چاره کار من نیست.

 

علی دادخواه

تابستان98

.


برای من هیچ دعوتنامه ای نیست و جاده ها از عبور مسافری هراس دارند با این وجود مگر می شود تصویری از مقصد در ذهن خود مجسم کنم ؟ وقتی همه ی تابلو های راهنما خاموش می شوند و آدرس دلتنگی ها را نشانم می دهند انگار نمی خواهند این خواب آشفته را پایان دهند . مرداد 1399 علی دادخواه
روزی در سرنوشت تو من تکراری خواهم شد و قدم نو رسیده مبارک خواهد شد و تو چه زود یادت می رود خاطرات دو نفره هایمان را و من که قدیمی شده ام در فراموشی روزگار پرسه خواهم زد بی هدف و بی نتیجه و این چه بی رحمانه است که یک نفر می آید تا تو را به گورستان زندگی هدایت کند قدم نو رسیده همیشه مبارک نخواهد شد . # علی دادخواه 15 تیر 1399
به من گفتی اگر بخوابیم ممکن است رویاهایمان ما را به سرزمینی دور ببرد و شاید یک روز در شهری در آن سوی دریا از خواب بیدار شویم و آن جادوگر خبیث تو را از من گرفته باشد من گفتم به خواب ها اعتباری نیست همین که چشم هایم در کنار تو بسته شود عمر من جاودانه خواهد بود و دست در دست تو هفت آسمان را پرواز خواهم کرد. نوشته شده توسط علی دادخواه
آخر شبا نیاز دارم یک آهنگ شدیدا خفن گوش کنم، یه چیزی تو سبک پازل بند یا شایدم شادمهر ، هرکدوم گیراییش بیشتر باشه، تا بلکه بتونم ذهنمو آروم کنم و یاد دردام نیوفتم،، البته میدونم اینا زیادم خفن نیستن، ولی خب همینارو فعلا در دسترس دارم. گاهی هم پیش میاد که تا صبح هرچی می گردم، یه آهنگ درست و درمون پیدا نمی کنم و تا به ساعت نگاه می کنم، یهو از جا می پرم که ای دل غافل، یک ساعت دیگه باید برم پی بدبختیام و هنوز یک ساعتم نخوابیم.
چهره های رنگ پریده را که می بینم، بیشتر به عمق این زندگی پیچیده فرو می روم و انگار آن چاه سیاه بی انتها مرا به داخل خود می کشاند. اینجا باید برای ادامه بهانه ای داشت، در و دیوار پر شده از شعارهایی که می خواهند بگویند این پایان راه نیست. اما چه کسی از دل تو خبر دارد؟ کسی دیگر چه اهمیتی به این دیوار نوشته ها می دهد، وقتی درد در تمام سلول های بدنت رژه می رود، به کدام امید فکر خواهی کرد؟ نمیدانم فلسفه ی این قسمت پنهان چیست که اینگونه رنگ زندگی را به کام خود می

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Hanism